خلاقیت، ضرورتی برای زندگی امروز

خلاقیت به عنوان توانایی پیدا کردن فرصت‌ها از دل محدودیت‌ها و خلق ایده‌هایی که زندگی فرد و اجتماع را متحول کند؛ در دنیای امروز دیگر یک مهارت جانبی نیست؛ بلکه ضرورتی است برای همگام شدن با تحولات به مناسبت 21 آوریل روز جهانی «خلاقیت و نوآوری» سراغ تعریف، ضرورت و راهکارهای تحقق این مهارت رفتیم

نویسنده: سید مصطفی صابری  |  روزنامه‌نگار

مترجم:


​​​​​​​
 آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی اتفاقات به ظاهر ساده، مسیر زندگی فرد یا حتی یک ملت را برای همیشه تغییر می‌دهد؟ خیلی وقت‌ها بزرگ‌ترین تحولات گاهی نه با یک اختراع عظیم یا تصمیم جمعی که با جرقه‌ای کوچک از یک ذهن باز و مشتاق شروع شده است. این جرقه همان خلاقیت است؛ همان توانایی دیدنِ فرصت‌ها در دل محدودیت‌ها و خلق ایده‌هایی که شاید هیچ‌ یک از ما فکرش را نکنیم. روز جهانی «خلاقیت و نوآوری» فقط یک مناسبت تقویمی دیگر نیست؛ این روز با تصمیم سازمان ملل متحد و حمایت بیش از 80 کشور پایه‌گذاری شده تا یادآوری کند خلاقیت، موتور محرک حل مشکلات و پیشرفت بشر در همه زمان‌ها بوده است. آن‌هم در دنیایی که هر ثانیه با پرسش‌ها و بحران‌های تازه روبه‌رو هستیم، آگاه بودن به ارزش خلاقیت و جسارت نوآوری، دیگر یک ویژگی سانتی‌مانتال به حساب نمی‌آید؛ بلکه به یک ضرورت اساسی برای بقا، رشد و معنادار شدن زندگی فردی و اجتماعی تبدیل شده است. جالب است بدانیم که «خلاقیت» منحصر به هنرمندان یا نوابغ نیست؛ همه‌ ما از لحظه تولد، واجد این توانایی هستیم، اما جامعه، مدرسه و حتی خودمان کم‌کم یاد می‌گیریم آن را سرکوب کنیم یا دست‌کم بگیریم. پس وجود چنین مناسبتی در تقویم جهانی برای این است که به همه انسان‌ها یادآوری کند خلاقیت را می‌شود و باید در زندگی روزمره‌مان زنده کنیم. در این پرونده، قرار است به مناسبت 21 آوریل که روز جهانی «خلاقیت و نوآوری» است با هم نگاهی نو به معنای واقعی خلاقیت و نوآوری داشته باشیم؛ ببینیم این توانایی چطور در هر جنبه‌ای از زندگی ما می‌تواند نقش بازی کند و چه روشنایی‌های تازه‌ای برایمان به همراه دارد. در ادامه، مسیرمان شامل بررسی ضرورت خلاقیت در جهان شتابان امروز، برخورد با موانع ذهنی و اجتماعی و نهایتاً رسیدن به راهکارهای عملی و ملموس برای پرورش خلاقیت خواهد بود. اگر شما هم دغدغه روش‌های تازه برای حل مسئله، توسعه فردی و بهبود زندگی‌تان را دارید، با ما باشید.


جایگاه خلاقیت و نوآوری در زندگی امروز
تا چند سال پیش، کافی بود کسی راه و رسم پول درآوردن، داشتن مدرک تحصیلی خوب یا جایگاه اجتماعی تثبیت‌شده را بلد باشد تا خودش و خانواده‌اش احساس امنیت کند. اما آیا امروز، با همین فرمول‌های قدیمی، می‌شود همگام با تحولات جهان پیش رفت؟ واقعیت این است که جهان امروز با سرعت سرسام‌آوری در حال تغییر است؛ فناوری‌ هر روز مسیرهای جدیدی برای زیستن ابداع می‌کند، بازار کار مفهوم تازه‌ای پیدا کرده و حتی ارزش‌های اجتماعی و سبک‌های ارتباطی زیر و رو شده‌اند. در چنین شرایطی، تنها کسانی می‌توانند دوام بیاورند و رشد کنند که قدرت تطبیق، حل مسئله و ابداع راه‌های نو را داشته باشند؛ یعنی دقیقاً همان خلاقیت و نوآوری ساده اما پیوسته. مثلاً تصور کن یک دانشجو با هزار امید و تلاش وارد دانشگاه شده، اما با گذشت چند سال، رشته تحصیلی‌اش دیگر پاسخگوی نیاز بازار کار نیست. یا کارمندی که سال‌ها با یک مهارت خاص خرج زندگی‌اش را درمی‌آورد، اما به یکباره همه‌چیز به خاطر یک فناوری جدید تغییر می‌کند. سوال مهم این جاست: در چنین موقعیتی، چه چیزی کمک می‌کند برخیزی و دوباره، حتی در دل بی‌ثباتی‌ها، راه خودت را پیدا کنی؟ حالا برگردیم سر تعریف خلاقیت یعنی کشف فرصت در دل تهدیدها. شاید بارها در زندگی روزمره، پیش آمده که ساده‌ترین ایده‌ها یا حتی یک نگاه متفاوت به یک مشکل، وضعیت را دگرگون کرده است. مثلاً همان مغازه‌دار محله که با راه‌اندازی سرویس سفارش آنلاین، مشتری‌های تازه به دست آورده یا مادری که با ابداع بازی‌های جدید، فرزندانش را به یادگیری علاقه‌مند کرده است. این‌ها همه درجه ساده‌ای از خلاقیت هستند. مهارتی که دیگر یک برگ برنده برای شرکت‌های بزرگ یا هنرمندان مشهور نیست؛ بلکه رمزی است برای داشتن آینده‌ای پایدار و رضایت‌بخش، در هر حوزه‌ و مرحله‌ای از زندگی. راستی، ما امروز کجای این تغییرات ایستاده‌ایم؟ با موانع پیش‌روی افکار خلاقانه‌مان آشنا هستیم؟ آیا راه و رسم خلاق بودن را می‌دانیم؟

چه چیزی جلوی خلاقیت ما را می‌گیرد؟
اگر همه می‌دانیم خلاقیت راهگشاست، پس چرا بسیاری از ما یا هرگز سراغش نمی‌رویم یا خیلی زود در نیمه راه متوقف می‌شویم؟
 این سوال ساده، ما را به قلب مهم‌ترین بحث پرونده می‌برد: موانع خلاقیت.
۱ ترس از اشتباه و قضاوت   یکی از اساسی‌ترین سدهای ذهنی، ترس از شکست است. از همان دوران کودکی، یاد گرفته‌ایم که اشتباه، نشانه ضعف است، نه مسیر یادگیری. بیشتر ما  تا می‌خواهیم ایده‌ای تازه بدهیم، صدایی در ذهنمان نجوا می‌کند: «اگر جواب نداد چه؟ اگر دیگران مسخره‌ات کنند؟» همین نگرانی درباره قضاوت دیگران باعث می‌شود فکر تازه‌ را همان ابتدا در نطفه خفه کنیم؛ حتی پیش از آن‌که فرصتی برای رشد داشته باشد.
۲ فضای آموزشی و تربیتی محافظه‌کار  سیستم آموزش در اغلب مدارس و دانشگاه‌های ایران (و بسیاری نقاط دنیا) روی حفظ و بازتولید دانسته‌های قبلی بنا شده، نه کشف و آزمایش راه‌های جدید. دانش‌آموز «خوب»، کسی است که پاسخ کتاب را تکرار می‌کند، نه آن که سوال تازه‌ای بپرسد. در چنین فضاهایی، نهال خلاقیت به سختی رشد می‌کند؛ چون جرئت متفاوت بودن، معمولا تشویق نمی‌شود.
۳  باورهای محدودکننده   بسیاری از ما با این تصور بزرگ شده‌ایم که «خلاقیت موهبت افراد ویژه است» یا «من از اول خلاق نبوده‌ام». این باورهای اشتباه، مثل دیواری نامرئی جلوی قدم‌های ما را می‌گیرند. در حالی که پژوهش‌های روان‌شناختی ثابت کرده‌اند همه انسان‌ها، فارغ از سن و تحصیلات، توان خلاقیت را دارند به شرط آن‌که آن را تمرین بدهند.
۴  نگرانی‌های روزمره   تکاپوی زندگی، مشکلات معیشتی و دغدغه‌های مالی، گاهی فرصت و انرژی اندیشیدن به راه‌های تازه را از ما می‌گیرد. وقتی ذهن درگیر نیازهای ضروری است، خلاق بودن به نظر امری لوکس می‌رسد. اما واقعیت این است که در بحران‌ها، خلاقیت ابزار بقاست، نه تجمل؛ همان‌طور که بسیاری از ایرانیان در شرایط سخت، نوآوری‌های کوچک و بزرگی خلق کرده‌اند.
۵ محیط اجتماعی   در بسیاری از خانواده‌ها و محیط‌های کار، ایده‌های تازه با تردید یا حتی تمسخر روبه‌رو می‌شود. «همیشه همین بوده!» یا «ریسک نکن، به دردسر می‌افتی!» از جمله جملاتی هستند که ناخودآگاه خلاقیت را سرکوب می‌کنند. خلاصه این‌که موانع خلاقیت ترکیبی از عوامل ذهنی، آموزشی، اقتصادی و فرهنگی است. شاید خلاق بودن، ساده نباشد اما نشدنی هم نیست.
اما اگر این موانع را از پیش‌رو برداشتیم در گام بعدی نیاز به این داریم که مهارت نوآوری را در خودمان تقویت کنیم.  
6 فشار زمان و سرعت زندگی مدرن
هر چقدر هم بخواهیم خلاق باشیم، وقتی پیوسته در حال دویدن و حل‌وفصل فوری کارها هستیم، ذهن مجالی برای «تفکر عمیق» و رشد ایده‌های نو پیدا نمی‌کند. ضرب‌الاجل‌ها، جلسات متوالی و دغدغه «همزمان چند کار را پیش بردن»، موجب می‌شود فقط به عقب انداختن مسائل و راه‌حل‌های فوری فکر کنیم تا نفس کشیدن و پرورش یک فکر تازه، پس ناخودآگاه فرصت خلاقیت را از دست می‌دهیم.
7 وابستگی بیش از حد به فناوری 
دسترسی دایمی به ابزارها و راهکارهای «آماده و تست‌شده» باعث می‌شود کمتر به خودمان زحمت فکر کردن و آزمون و خطا بدهیم. موتور جست‌وجو، شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌ها، به جای جرقه‌های خلاقیت گاه ذهن را تنبل و وابسته می‌کنند. این‌که بلافاصله قبل از هر ابداعی، سراغ جواب آماده اینترنت برویم، ما را فقط به بازتولید ایده‌های دیگران تبدیل می‌کند، نه یک خالق ایده‌ نو.


چطور واقعاً خلاق‌تر شویم؟
بعد از شناخت موانع خلاقیت، شاید این سوال برایت پیش بیاید که «بالاخره باید از کجا و چگونه شروع کنم؟» واقعیت این است که برای خلاق شدن نیازی به ابزار عجیب یا شرایط خاص نداری؛ خلاقیت یعنی پیدا کردن راهی تازه، حتی اگر خیلی ساده باشد. در ادامه چند راهکار ملموس و قابل‌اجرا و متناسب با زندگی امروز را که باعث خلاقیت‌‎مان می‌شود مرور می‌کنیم:

۱  «سوال کردن» را به عادت تبدیل کنیم   
هر مشکلی را فقط برای حل فوری نگاه نکن؛ چند دقیقه با خودت یا دیگران درباره «راه‌های دیگر حل آن» گفت‌وگو کن. مثلاً اگر در محل کار مشکلی پیش آمد، قبل از اجرای نسخه همیشگی، این سوال‌ها را امتحان کن: آیا راه ساده‌تری برای این کار وجود ندارد؟ اگر با کمترین امکانات بودم، چطور این کار را انجام می‌دادم؟ اگر یک نوجوان یا یک سالمند الان این مشکل را داشت، چطور فکر می‌کرد؟ به عنوان یک تمرین برای یکی از مشکلات کاری یا شخصی، هر روز ۳ سوال جدید (غیرتکراری) درباره راه‌حل‌های احتمالی بنویس. نگه داشتن دفترچه سوال می‌تواند جرقه‌های تازه‌ای را روشن کند.
۲  دنبال تجربه‌های جدید باشیم   
گاهی بزرگ‌ترین مانع خلاقیت، تکرار عادت‌ها و معاشرت با آدم‌های کاملاً شبیه خودمان است. تلاش کنید آگاهانه عضو یک جمع تازه شوید (مثلاً در یک کارگاه، باشگاه، کتابخانه یا حتی گروه تلگرامی با زمینه‌ای متفاوت)، یا با کسی گفت وگو کنید که نگاه و زندگی‌اش با شما فرق دارد. هر تجربه تازه، مثل تماشای یک فیلم مستند، رفتن به بازاری متفاوت، یا حتی غذا درست کردن با یک دستور جدید، ذهن را منعطف‌تر می‌کند. بچه‌ها خلاق هستند، چون به هرکاری به چشم بازی نگاه می‌کنند، همان‌طور که در بازی مدام روش‌های مختلف را امتحان می‌کنند در زندگی هم به انجام یک کار از روش همیشگی بسنده نمی‌کنند.
۳  محیط را تغییر دهیم   
قرار نیست برای خلاق شدن دنبال تغییر مدام محیط زندگی یا کارمان باشیم؛ اما نباید از تغییر به عنوان یکی از ابزارهای قوی تحریک خلاقیت غافل شویم. اگر امکان تغییر دکوراسیون، کاغذ دیواری و ... را نداریم حتی جابه‌جایی وسایل روی میز، آوردن یک گیاه کوچک، یا نوشتن ایده‌ها روی برگه و چسباندن به دیوار هم می‌تواند ذهن را از تکرار بیرون بکشد و راه نویی باز کند.
۴ شکست‌های کوچک را تمرین کنیم   
یکی از مشخصه‌های افراد خلاق این است که جرئت شکست خوردن دارند. برای خودت چالش بگذار که هر هفته یا ماه، یک کار جدید را امتحان کنی حتی اگر مطمئن نیستی عالی درمی‌آید؛ مثلاً: یک مهارت یا نرم‌افزار جدید یاد بگیریم، سراغ آشپزی با یک دستور غیراستاندارد برویم و نگران نتیجه نباشیم تا ذهن‌مان آزاد باشد. نوشتن یا انتشار یک متن یا ویدئوی کوتاه متفاوت در شبکه‌های اجتماعی را امتحان کنیم. کمال‌گرایی را کنار بگذاریم و سعی کنیم عمل‌گرا باشیم. حتی بد نیست زاویه دیدمان را نسبت به مسائل تغییر دهیم؛ به‌طور مثال موقع فکر کردن به راه‌اندازی یک کسب و کار جدید به این فکر کنیم که اگر موانع مالی پیش‌روی‌مان نبود سراغ چه ایده‌ای می‌رفتیم، بعد که ایده اصلی را خلق کردیم ببینیم در چه سطحی می‌توانیم موانع میانی و دردسرساز را حذف کنیم. البته باید حواس‌مان باشد در مسیر بارش فکری خلاقانه نباید دنبال اهداف غیرقابل دسترسی باشیم.
۵  ایده‌ها را در جمع امن مطرح کنیم   
خیلی از ایده‌ها پیش از آن‌که جدی شوند، در نطفه خاموش می‌شوند فقط چون جایی ندارند گفته شوند یا افراد از بیان‌شان واهمه دارند، چون از بازخورد منفی دیگران می‌ترسند. برای عبور از این حالت و رسیدن به نقطه‌ای که بتوانید در جمعی خودمانی و امن ایده‌ها را طرح کرده و چکش‌کاری کنید چند نفر از دوستان یا آشنایان (حتی آنلاین) را پیدا کنید که از قضاوت سریع پرهیز می‌کنند. با هم قرار بگذارید هر هفته یا ماه، ایده‌های عجیب یا راه‌حل‌های کوچک برای یک مشکل معمولی را با هم به اشتراک بگذارید و فقط به یکدیگر گوش بدهید؛ بدون هیچ اجباری برای اجرای فوری.
۶  مطالعه و الهام‌ گرفتن  
به ادبیات فعالان دنیای استارت آپی نگاه کنید، تصور می‌کنند مشکل خلاق نبودن‌شان این است که لغات انگلیسی کمی استفاده می‌کنند و کلیدواژه‌های‌شان مانند پرسنل گوگل نیست. خلاصه فقط دنبال مطالعه تجربه‌های خارجی یا «مدل نوآوری در سیلیکون‌ولی» نباشیم. قصه‌های واقعی موفقیت و حتی شکست افراد عادی (در ایران؛ از معلمان و کشاورزان گرفته تا کارمندان و دانشجوها) را بخوانیم و گوش کنیم؛ مثلاً خواندن مصاحبه‌های کارآفرینان ایرانی در رسانه‌ها، دنبال کردن کانال‌های تلگرام یا بلاگ‌هایی که تجربه کار و زندگی را روایت می‌کنند، دیدن مستندهای مربوط به حل یک مشکل شهری یا روستایی.  گاهی یک ایده ساده، از مواجهه با داستان یک نفر که مثل ما با کمترین امکانات خلاقیت به خرج داده، جرقه می‌خورد.
۷  به ذهن‌مان استراحت بدهیم   
خلاقیت فقط نتیجه کار فشرده نیست؛ گاهی دقیقاً زمانی جرقه می‌زند که ذهن در حال استراحت است. قدم زدن، چند دقیقه موسیقی گوش دادن، یا حتی خاموش کردن تلفن همراه برای نیم‌ساعت، فضای تازه برای شکل‌گیری ایده فراهم می‌کند. برای خلاق بودن باید ذهن را از ایده‌های قبلی دور کرد، به ذهن فرصت تنفس داد و شاید یک کوهنوردی، کمی حضور در طبیعت، بازی با فرزندمان، عکاسی از گل و گیاه و... مجال خوبی برای بروز خلاقیت یا لااقل دورخیز ذهن برای افکار تازه باشد.

10 شماره آخر
پربازدیدترین اخبار